، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
آرمانآرمان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

آرمانم،پسر عزیزتر از جانم

خستگی

1394/7/26 1:44
نویسنده : مامان سحر
39 بازدید
اشتراک گذاری
واقعا هرکاری میکنم که بخودم بتونم برسم/به لباسام،به ارایشم،به خووووودم در کل/ میبینم نمیشه!! بچه داری تمام وقتمو فول تایم گرفته و نمیشه!

بخدا ابروهام شده مسخره،به عنوان مثال ، امروزم هوا خیلی سرد و بارونی بود،پسر گلم هم ساعت پنج خوابش برد از خستگی و ورجه ورجه زیادی،

حتی عمو مهدی هم گفت با ماشینم میبره منو ارایشگاه ابروم رو وردارم، ولی واقعا انقد خسته بود که منم بعد ارمان غش کردم و سه ساعت رو پام بود تا بخوابه،خلااااصه نرفتم!

خلاصه بخدا تقصیر خودم نیس که هپلی شدم! بخدا وقت نمیکنم. با همکارم محدثه هم سر همینا داشتیم تو تلگرام حرف میزدیم ارمان رو پام خواب بود. حرفشو باید با طلا نوشت،گفت چون در تنهایی و دست تنها داریم بچه بزرگ میکنیم انقددد همه چیز بمون سخت گذشته..

اونم سام رو واکسن دو ماهگی زده بود مسه من پر استرس و خستگی بود.....

وای عزیزم الان که اینو مینویسم قل خوردی سرتو گذشتی رو بازوم خوابیدی،قررررررررربونت برم

خلاصه براهمه اینه بچهداری

بخدا خدایا ناشکری نمیکنماااا،توروخدا به حساب درد دل بزار ،ولی واقعو حسرت یه ساعت تو خودم بودن و استراحت رو دارم ..

آه ..بقول خانم فراهانی: این هم بگذرد.... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)