تغییر بزرگ زندگیت،رفتن به مهد کودک!
شاید برا خودمم باورش غیرممکن باشه که میبینم دارم میزارمت مهد کودک..چون دو سال مثل دو تا دو قلو بهم چسبیده بودیما! همینطوریم نیس که دارم میزارمت مهد پروسه ای داره برای پسر عزیزتر از جانم: دو هفتست که با هم رفتیم با آژانسو همه مهد کودکای منطقه زعفرانیرو دیدیم .. پیله ابریشم:نوسازو بسیار تمیز و وسایل بازی جذاب و نو و زیاد ولی ده نفر بچه گروه سن 2 تا 3. گران. شروع هم از مهر کلید مهر:که وای برخلاف تعریف زیاد ازش بیشتر شبیه موسسه اموزشی زبان فرانسه و انگلیسی دیدمش تا مهل تربیت و پرورش بچم.با مربی های بسیار بی حوصله..شلووووووووووغ..خرتو خر..بکن نکنی..پله زیاد ساترا:اولین مهدی که باهم دیدیمش پسرم.تنها جایی که برخورد و صحبت مدیرش به دلم نشس...
نویسنده :
مامان سحر
15:44